مشتریان وارتباط دائم با مشتریان در مدیریت استراتژیک شرکت زیمنس از الزامات و عناصراستراتژیک شرکت زیمنس می باشد
معرفی شرکت زیمنس
زیمنس یکی از بزرگترین شرکت های الکترونیکی و از قدیمی ترین برندهای صنعتی جهان است. این شرکت 160 سال پیش تأسیس گردید و در سال 2005 قریب به 461 هزار کارمند داشت و فروش آن به 75 میلیون یورو و درآمد خالص آن به 3 میلیون یورو رسید. تجارت این شرکت بر شش حوزه متمرکز شده است : اطلاعات و ارتباطات،، اتوماسیون و کنترل، انرژی، حمل و نقل، دارویی، و خدمات تجاری.
فعالیت های زیمنس
فعالیت های زیمنس تحت تأثیر عوامل گوناگونی می باشد. به عنوان مثال برخی فعالیت ها دارای رویه های زمانبری هستند که امکان دارد تا 10 سال طول بکشند، مانند فعالیت در بخش دارو یا نیروگاه های برق. عوامل اثرگذار دیگر مربوط به هماهنگی و تطابق با استانداردهای برقی گوناگون و تطابق با استانداردهای برقی گوناگون در کشورهای مختلف است. همچنین شرایط بازار مصرفی (مانند صنعت موبایل) نیز از دیگر متغیرهای تأثیرگذار بر زیمنس است. لازم به ذکر است توانایی دیرینه این شرکت عبارت است از توانایی در نوآوری، توجه زیاد به مشتری، حضور جهانی و قدرت مالی. کلینفلد، مدیر آموزش زیمنس، برنامه جدیدی را آغاز نمود که زیمنس واحد نام داشت. هدف برنامه مذکور این بود که واحدهای مختلف زیمنس همکاری بهتری با یکدیگر داشته باشند. به عنوان مثال تحت نظر کلینفلد واحدهای مختلفی از زیمنس برای ایجاد تجهیزات و نرم افزارهای تشخیص بیماری در بیمارستانی در تگزاس با یکدیگر هماکری نمودند.
راه حل های جهانی زیمنس
در سال 2004، زیمنس تصمیم گرفت چندین برنامه افزایش اثر بخشی و کارآیی را اجرا نماید. با این برنامه ها، زیمنس واحد بخشی از برنامه سیستم مدیریت زیمنس بود که این برنامه بر نوآوری، رقابت در عرصه جهانی و مشتری محور تمرکز داشت. در پلن سیستم مدیریت زیمنس، زیمنس واحد یک استراتژی جهانی بود تا با تقویت و بهبود همکاری در بین سراسر شرکت های زیر مجموعه زیمنس، نفوذ در بازار را افزایش دهد. با توجه به تمرکز شرکت به پروژه های زیربنایی، زیمنس واحد دانش و مهارت یکپارچه ای را ایجاد نمود. تا راه حل های کامل و جامعی را ارائه نماید و بدین ترتیب فروش در سطح جهانی اجرا گردد.
زیمنس واحد یک برنامه جهانی است و نهادهای محلی می بایستی این برنامه را در بازار خویش اجرا نمایند. در سال 2001 نهادی با نام زیمنس واحد در بازار آمریکا تأسیس گردید. تا به مشتریان راه حل های سفارشی و جامع ارائه نماید. زیمنس واحد علاقه مند به پروژه هایی است که باید از عملیات و توانایی چند شرکت زیر مجموعه زیمنس استفاده نمایند. این نهاد باعث می شود که مشتریان یک طرف حساب داشته باشند. و درگیر تعامل با شرکت های مختلف زیمنس نشوند و بدین ترتیب تجارت با زیمنس را آسان و کارا نماید.
مدیریت دانش در شرکت زیمنس
شرکت زیمنس و دانش سازمانی
زیمنس شرکت آلمانی و چندملیتی است که در سال ۱۸۴۷ توسط ارنست فون زیمنس در شهر برلین تأسیس شد. امروزه شرکت زیمنس در زمینه تولید تجهیزات مخابراتی و نورپردازی، لوازم خانگی، انواع قطار، تجهیزات تولید برق، سیستمهای خودکارسازی، اتوماسیون صنعتی، تجهیزات پزشکی و سامانههای اعلام حریق فعالیت میکند. زیمنس با ده هزار پروژه و صدها هزار نفر از کارکنان در 7 قاره جهان از جمله قطب جنوب، هر روز در حال خلق دانش است.
در بسیاری از موارد، این دانش، با دانش خاص و محلی کارکنان این شرکت که وظیفه ارائه راهکارهای عملیاتی به نیازهای مشتریان در اقصی نقاط جهان را بر عهده دارند، مرتبط است. در این حالت، دانش مذکور همان دانش ضمنی و مهارتهای شخصی افراد است؛ به عبارتی همان دانشی که سرمایه انسانی سازمان را شکل میدهد. به واسطه فضای کاری دانش محور و به سرعت در حال تغییر امروزی، دانش به طور فزاینده، تبدیل به یک عامل کلیدی و تعیینکننده تولید و یکی از مهمترین منابع استراتژیک سازمان شده است و مدیریت و استفاده بهینه از دانش، برای موفقیت سازمانی بسیار مهم و حیاتی تلقی میشود.
شرکت زیمنس تلاش زیادی میکند تا دانش فردی و سازمانی را در سطح جهانی، خلق کند، به اشتراک بگذارد و در نهایت بکار بگیرد. محدوده این اقدامات صرفا مرزهای شرکت زیمنس نیست، بلکه این اشتراک دانش با شرکا، مشتریان و تمامی ذینفعان نیز انجام میشود.
فهرست
معرفی شرکت زیمنس
فعالیت های زیمنس
راه حل های جهانی زیمنس
تاریخچه شرکت زیمنس
بررسی چند محصول شاخص برند زیمنس
چرا زیمنس تبدیل به یکی از برترین برندهای برق صنعتی شده است؟
چشمانداز
تحقیق و توسعه
فرهنگ و ارزشهای سازمانی
منابع انسانی
فروش
بنیانگذار
مدیرعامل
آینده
شرکت زیمنس و دانش سازمانی
مدیریت دانش در شرکت زیمنس
تجربهای از زیمنس، زمانی که در ایران بود!
مدیریت دانش در بزرگترین شرکت تولیدی صنعتی جهان
مدل سنجش سطح بلوغ مدیریت دانش زیمنس
عناصرکلیدی تأثیرگذاردرمدل KMMM
R & D در زیمنس:
نوآوری در زیمنس:
زیمنس یک شرکت تکنولوژی محور
“نوآوری باز” در زیمنس:
گستره واحدهای تحقیق و توسعه زیمنس
انواع نوآوری
نوآوری ماژولار در زیمنس Modular Innovation
نوآوری رادیکال در زیمنس Radical Innovation
نوآوری معماری در زیمنس Architectural Innovation
نوآوری استراتژیک در زیمنس Strategic Innovation
رادار نوآوری استراتژیک در زیمنس
عوامل موثر برروند نوآوری زیمنس
۲۰ شرکت پیشگام دگرگونی استراتژیک در دهه اخیر-مطالعه موردی شرکت زیمنس
استراتژی بازاریابی زیمنس
آمیخته بازاریابی درشرکت زیمنس
زیمنس PESTEL و تجزیه و تحلیل محیطی
تجزیه و تحلیل SWOT زیمنس / ماتریس SWOT
تجزیه و تحلیل پیشرفته SWOT / ماتریس SWOT
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
توسعه منابع انسانی با رویکرد مدیریت دانش:
مقدمه :
در دهه های اخیر، موسسات، شاهد تغییرات اساسی در زمینه های ساختار، کارکرد و سبکهای مدیریتی خویش بوده اند . اغلب سازمانهای امروزی دریافته اند که مزیت رقابتی از دانش، توانایی و ارتباطاتی که بوسیله کارکنان ایجاد می شود، بدست می آید . در این راستا واژه های مدیریت استراتژیک منابع انسانی و مدیریت دانش مورد توجه مدیران قرار گرفته است . موسسات کنونی ، اهمیت بیشتری جهت درک،انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده و در کسب و بکارگیری دانش و اطلاعات روزآمد بمنظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوب بهتر پیشی گرفته اند.
امروزه در عرصه کسب و کار به وفور شاهد تاکید بر نقش دانش به عنو ان یک منبع حیاتی برای حفظ رقابت پذیری و سودآوری و همچنین کارکنان به عنوان مالکان اصلی دانش می باشیم . در واقع مزیت رقابتی در شرکتهایی ایجاد می شود که سریعتر ی یاد بگیرند و آموخته های خود را موثر تر از رقبا بکارببرند.
مدیریت دانش در عصر جدید تحولات شگرفی را در مباحث مدیریتی ایجاد کرده است . با توجه به اینکه مدیریت دانش، تنها به دانش کد شده و مستند شده اکتفا نمی کند، بسیاری از سازمانها وشرکتهای جهان با تکیه بر دانش ضمنی و آشکار خود، در صدد ارتقاء جایگاه رقابتی و افزایش اثربخشی و بهره وری خود هستند. جهت نیل به این اهداف، مدیران به دنبال تصرف دانش، خرد و تجربیات با ارزش افزوده کارکنان و نیز پیاده سازی، بازیابی و نگهداری دا نش به عنوان داراییهای سازمان که امروزه نقش اصلی را در رشد وتوسعه کشورهای جهان چه توسعه یافته و چه در حال توسعه بازی می
کند، می باشند . بدون شک مهمترین ابزار در بازارهای حال و آینده، دانش و استفاده از آن برای کسب مزیت رقابتی می باشد . درحال حاضر سازمانهای بسیاری در زمینه توسعه دانش در سطوح مختلف سرمایه گذاری کرده و موفق بوده اند . بدیهی است چنین موفقیتهایی مرهون بستر سازی مناسب نظیر مکانیزمهای صحیح ارزیابی عملکرد و پیاده سازی مدیریت دانش می باشد.
در نوشته حاضر به ارائه شرحی در خصوص مدیریت دانش ، مدیریت منابع انسانی و مفاهیم مرتبط با این دوموضوع و ارتباط بین آنها می پردازیم.
مدیریت دانش و توسعه منابع انسانی :
توسعه منابع انسانی در هر سازمان در صورت اعمال
همز مان مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک به شکل اثر بخش، امکان پذیر می گردد.
آقای مایکل آرمسترانگ در کتاب مدیریت استراتژیک منابع انسانی ، مدیریت منابع انسانی را به شکل ذیل تعریف می نماید:
"مدیریت منابع انسانی عبارتست از مدیریت و اداره استراتژیک (بلند نظرانه) و پایدار، با ارزش ترین دارائی های شرکت یعنی کارکنانی که در آن جا کار می کنند و منفرد ًا در کنار هم به شرکت ، دروصول به اهدافش کمک می کنند (سید محمد اعرابی و داود ایزدی ١٣٨١)
وی مدیریت استراتژیک منابع انسانی را نیز به ترتیب ذیل تعریف می کند:
"کلیه فعالی تهای موثر بر رفتار افراد در ب رانگخیتن آنها در طراحی و اجرای نیازهای استراتژیک شرکت "
(شولر، ١٩٩٢)
سازمانهائی می توانند در صحنه رقابت باقی مانده و به فعالیتهای خود ا دامه دهند که استراتژی محور ودانش مدار باشند . سازمانی استراتژی محور است که با استفاده از
استراتژیهای مناسبی که در راستای دستیابی به اهداف اصلی خود ایجاد می نمایند، برای هر یک از کارکنان اهداف مشخصی را در نظرگرفته و در مقاطع کوتاه زمانی با کنترل و نظارتهای مستمر و همیشگی ، آنها را جهت نیل به اهداف مذکور، مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهد.
بدیهی است پس از تعیین اهداف مشخص برای هریک از کارکنان، فرآیند ارزیابی عملکرد کارکنان سازمان، بمنظور تشخیص توانائیها، شایستگها و ویژگیهای فردی کلیه کارکنان، اجتناب ناپذیر می باشد.
انجام فرآیند ارزیابی عملکرد اثر بخش در سازمان علاوه بر مشخص نمودن نقاط قوت و ضعف کارکنان پیش زمینه ای است برای اعمال مدیریت عملکرد تا با اعمال مراحل مختلف آن، استراتژیهای منابع انسانی که قویًا می بایست با استراتژیهای کلی سازمان پیوند زده شود، به منصه ظهور رسانده شود. مفهوم دیگری که امروزه در سازمانها بسیار به آن توجه می شود مدیریت دانش ا ست؛ لذا ضروری است به تعریف مدیریت دانش نیز توجه شود؛ دانش درک و فهمی است که از اطلاعات ناشی از داده های فراوان هر سازمان که به درستی بیان می شود ، بدست می آید . استفاده صحیح از این اطلاعات،
فرآیند مبدل ساختن آن به موضوعی اطلاعاتی و قابل ذخیره سازی در بانکها و پایگاههای اطلاعاتی رانیز مدیریت دانش تعریف می نمایند.
بطور کلی دانش موجود در سازمانها دو نوع است:
١- دانش پنهان که موضوعی فردی و منحصر به فرد است که صرفًا در فکر و ذهن کارکنان موجوداست ومیزان آن را تقریبًا بطور معمول تا ٩٠ % دانش موجود در سازمانها تخمین می زنند.
٢- دانش آشکار، دانش قابل دسترس برای کلیه کارکنان سازمان است دانش موجود در سازمانهاست.
وظایف اصلی و هنر مدیریت ارشد سازمانها در این ارتباط ایجاد زمینه هائی است که حتی المقدوردانش پنهان در سازمان را به دانش آشکار و قابل دسترس برای سازمان فراهم آورد. تخمین زده می شود که 85% دارائیهای دانش سازمان به جای ذخیره سازی در پایگاههای داده در فایلهای Word و درفایلهای Presentation جای گرفته اند ] Turban 2003 [ در بسیاری از سازمانها (و از جمله در صنعت نفت ) تلاشهای لازم جهت تبدیل فرآیند دانش پنهان به دانش آشکار و قابل دسترس کارکنان سازمان به گونه ای اثر بخش ، جامع و فراگیر صورت نپذیرفته است، علت چیست؟بنظر میرسد عدم انجام چنین فرآیندی دو دلیل عمده و اصلی دارد که عبارتنداز:
۱- بسیاری از سازمانهای پیشرفته امروزی با توجه به اهمیت نقش مدیریت دانش به لحاظ ساختارسازمانی، جایگاه ی مناسب را برای مدیریت ارشد در نظر گرفته اند، بگونه ای که مسئول چنین سمتی در سازمان بشکلی مستمر و موثر می کوشد تا هر لحظه بر میزان دارائیهای دانش سازمان بیافراید . این
فرآیند استراتژیک و نظام یافته در بسیاری از
سازمانهای داخلی کشور وجود ندارد و هر آنچه که هم در
این ارتباط تاکنون انجام شده است به خلاقیتها و علایق فردی فرهیختگان و متفکرین و متعهدین سازمانها باز می گردد که به "ذکات علم" خود اعتقاد دارند.